حباب
« آموزشی * فرهنگی * تفریحی »
دو شنبه 7 شهريور 1390برچسب:, :: 5:57 :: نويسنده : سیدعلی حسینی معجزه وقتي سارا دخترك هشتسالهاي بود، شنيد كه پدر و مادرش دربارهي برادر كوچكترش صحبت ميكنند. فهميد برادرش سخت بيمار است و آنها پولي براي مداواي او ندارند. پدر به تازگي كارش را از دست داده بود و نميتوانست هزينهي جراحي پرخرج برادر را بپردازد. سارا شنيد كه پدر آهسته به مادر گفت:فقط معجزه ميتواند پسرمان را نجات دهد. سارا با ناراحتي به اتاق خوابش رفت و از زير تخت، قلک کوچکش را درآورد. قلک را شکست، سکه ها را روي تخت ريخت و آنها را شمرد، فقط 5 دلار. بعد آهسته از در عقبي خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت. جلوي پيشخوان انتظار کشيد تا داروساز به او توجه کند ولي داروساز سرش شلوغتر از آن بود که متوجهي بچهاي هشتساله شود. دخترک پاهايش را به هم ميزد و سرفه ميکرد، ولي داروساز توجهي نميکرد، بالاخره حوصلهي سارا سر رفت و سکهها را محکم روي شيشهي پيشخوان ريخت. داروساز جاخورد، رو به دخترک کرد و گفت: چه ميخواهي؟ دخترک جواب داد: برادرم خيلي مريض است، ميخواهم معجزه بخرم. داروساز با تعجب گفت: ببخشيد؟!! دختـرک توضيح داد: برادر کوچک من، داخل سـرش چيزي رفته و بابايم ميگويـد که فقط معجـزه ميتواند او را نجات دهد، من هم ميخواهم معجزه بخرم، قيمتش چقدر است؟ داروساز گفت: متأسفم دخترجان، ولي ما اينجا معجزه نميفروشيم. چشمان دخترک پراز اشک شد و گفت: شما را به خدا، او خيلي مريض است، بابايم پول ندارد تا معجزه بخرد اين هم تمام پول من است، من کجا ميتوانم معجزه بخرم؟ مردي که گوشهاي ايستاده بود و لباس تميز و مرتبي داشت، از دخترک پرسيد: چقدر پول داري؟ دخترک پولها را کف دستش ريخت و به مرد نشان داد. مرد لبخنـدي زد و گفت: آه چه جالب، فکـر مي کنم اين پول براي خريد معجزهي برادرت کافي باشد! بعد به آرامي دست او را گرفت و گفت: من ميخواهم برادر و والدينت را ببينم، فکر ميکنم معجزهي برادرت پيش من باشد. آن مرد، دکتر آرمسترانگ فوق تخصص مغز و اعصاب در شيکاگو بود. فرداي آن روز عمل جراحي روي مغز پسرک با موفقيت انجام شد و او از مرگ نجات يافت. پس از جراحي، پدر نزد دکتـر رفت و گفت: از شما متشکـرم، نجات پسرم يک معجـزهي واقعـي بود، ميخواهم بدانم بابت هزينهي عمل جراحي چقدر بايد پرداخت کنم؟ دکتر لبخندي زد و گفت: فقط 5 دلار! نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||
![]() |