حباب
« آموزشی * فرهنگی * تفریحی »
پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, :: 10:33 :: نويسنده : سیدعلی حسینی
محمد جواد محبت دو کاج در كنار خطوط " سیم پیام " خارج از ده ، دو كاج ، روئیدند سالیان دراز ، رهگذران آن دو را چون دو دوست می دیدند روزی از روزهای پاییزی زیر رگبار و تازیانه ی باد یكی از كاج ها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتاد گفت ای آشنا ببخش مرا خوب در حال من تامل كن ریشه هایم ز خاك بیرون است چند روزی مرا تحمل كن كاج همسایه گفت با تندی مردم آزار ، از تو بیزارم دور شو ، دست از سرم بردار من كجا طاقت تو را دارم بینوا را سپس تكانی داد یار بی رحم و بی محبت او سیم ها پاره گشت و كاج افتاد بر زمین نقش بست قامت او مركز ارتباط ، دید آن روز ا نتقا ل پیام ، ممكن نیست گشت عازم ، گروه پی جویی تا ببیند كه عیب كار از چیست سیمبانان پس از مرمت سیم راه تكرار بر خطر بستند یعنی آن كاج سنگدل را نیز با تبر ، تكه تكه ، بشكستند نظرات شما عزیزان:
ممنون که مارو به 15 سال پیش بردید..
دانشجو
ساعت10:44---12 بهمن 1391
دستتون درد نکنه
یه لحظه به دوران کودکیمون رفتیم راستی این شعر رو داخل وبلاگمون البته با ذکر منبع کپی کردم اینم وبلاگمون اگه خواستی سر بزنی www.olloomlab89.blogfa.com};-};-};-};-};-};- ناشناس
ساعت22:43---8 بهمن 1391
دمتووووون گررررررم
توروب عدس
ساعت22:07---22 آذر 1391
};-};-};-};-};-};-};-};-عالی من در رویای کودکی ام 999ساله ازشیراز
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||
|