حباب
« آموزشی * فرهنگی * تفریحی »
جمعه 11 شهريور 1390برچسب:, :: 18:59 :: نويسنده : سیدعلی حسینی دستمزد « ادوارد ساینت » مهندسی بود که در تعمیر دستگاههای مکانیکی استعداد و تخصص کمنظیری داشت ، به گونهای که در طول سیسال خدمتش، هرگز اتفاق نیفتاد دستگاهی مکانیکی دچار مشکل شود و ادوارد از عهدهی تعمیرش برنیاید. به همین دلیل نیز هنگام بازنشستگی مهندس ساینت، از طرف پنج نفر از همکاران، برایش جشن خوبی گرفته شد؛ امّا نه تنها از سوی مدیریت شرکت هیچکس به جشن نیامد، بلکه کادویی را هم که برایش فرستادند تنها یک خودنویس پنج دلاری بود! اگرچه همکاران صمیمی و هماتاق مهندس ساینت از این واقعه دلخور بودند، اما ادوارد میخندید و میگفت: عجله نکنید.... چهار ماه از بازنشستگی ادوارد گذشته بود. مدیران شرکت که هیچ متخصص دیگری نداشتند، به خاطر نقص فنی یکی از دستگاههای مکانیکی غولپیکرشان بهشدت نیازمند تخصص ادوارد شدند و برایش پیغام فرستادند که؛ بیا و به صورت آزاد این دستگاه را تعمیر کن! ادوارد صبح روز بعد آمد و ابتدا به سراغ دستگاه رفت، دقت کرد، سپس نقشهی دستگاه غولپیکر را جلوی رویش گذاشت و پس از کلی محاسبه، چون میدانست قیمت آن دستگاه 900 هزار دلار است، فکر کرد و به مدیران شرکت گفت: نقص فنی این دستگاه را برطرف میکنم، اما 150 هزار دلار دستمزد میگیرم. مدیر شرکت که میدید کار تولید خوابیده است موافقت کرد و ادوارد فقط با نوک خودنویس روی نقشهی دستگاه یک علامت × گذاشت و گفت: این قطعه را عوض کنید تا دستگاه کار بیفتد. همین اتفاق افتاد و دستگاه کار افتاد و سپس حسابداران شرکت برای پرداخت دستمزد همکار بازنشستهشان از او فاکتور خواستند. ساینت فاکتورش را اینگونه نوشت: دستمزد 150 هزار دلار ، 5دلار به خاطر استفاده از هدیهی شرکت کسر میشود ، باقیمانده؛ 149 هزار و 995 دلار. مدیران شرکت از خجالت سر پایین انداختند، اما کمی آنسوتر، ادوارد مبلغ دستمزد را میان پنج همکار قدرشناسش تقسیم کرد! نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||
|